شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
----------------------------
اي پسر فاطمه، نور هدي
سبزترين باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها مي شود
پاکتر از آينه ها مي شود
اي گل گلزار خدا، يا رضا
آينه ي قبله نما يا رضا
...
ميلاد هشتمين امام، هفتمين قبله و دهمين کشتي نجات
آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.
----------------------------
حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
...
میلاد نور مبارک
----------------------------
السلام اي حضرت سلطان عشق
يا علي موسي الرضا اي جان عشق
السلام اي بهر عاشق سرنوشت
السلام اي تربتت باغ بهشت
---
ولادت باسعادت سلطان، امير و ولي نعمت تمام ايرانيان، حضرت رضا-ع مبارک.
----------------------------
امام رضا-ع:
خداوند، پر حرفي و تلف کردن ثروت و اظهار نياز کردن
زياد از همنوعان را دشمن مي دارد.
...
ميلاد شمس الشموس، خسرو اقليم طوس، شاه انيس النفوس،
برشما و خانواده ي گراميتان، تبريک و تهنيت.
----------------------------
----------------------------
به گوش دل ندا آمد، که يار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذيقعده ... که آمد بهترين بنده، رضا آمد ، رضا آمد
----------------------------
نقاره ها ز اوج مناره وزيده اند
مردم صداي آمدنت را شنيده اند
زيباتر از هميشه شده آستان تو
آقا! چقدر ريسه برايت کشيده اند
...
ولادت هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، آقا امام رضا عليه اسلام مبارکباد.
----------------------------
کاش من يک بچه آهو مي شدم
مي دويدم روز و شب در دشتها
توي کوه و دشت و صحرا روز و شب
مي دويدم تا که مي ديدم تو را
...
بهترين شادباش ها تقديم به شما،
بمناسبت ميلاد امام علي بن موسي الرضا(ع)
----------------------------
----------------------------------------------
ویژه ولادت امام رضا علیه السلام |
نگاهت اسمانی صاف و زیباست دلت شفاف تر از رنگ دریاست ندیدم از تو بالاتر كسی را كه از هر دست دستان تو بالاست بهاری لیك پائیزی نداری همیشه سبز پوشی تو برجاست رئوفی میچكد از چشمانت نجابت از سراپای تو پیداست كرامت خسته شد از دست لطفت شفا در محضرت دائم هویداست خراسان گر شود صحنت،بود كم كه شآنت ماورای عقل دنیاست یكی با پنجره فولاد میگفت ببین دارالشفای خلق اینجاست دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم سقاخونت آقاجون، به یاد مشك سقاست اونجا فقط برای شادی قلب زهراست یه كفتر غریبم، تو صحن سقاخونه بیا بده با دستت، لقمه و آب و دونه قبله قلب عاشق، جز تو آقا نمیشه می خوام آقا بدونی ، دوسِت دارم همیشه شبای بارگاهت ، صفای عالمینه صحن و سرات برا من، كربلای حسینه دلم می خواد آقا جون، ضریحتُ ببوسم لباس نوكریتُ، تو حرمت بپوشم از كوچیكی تا حالا، عاشق و مبتلاتم بذار همه بدونن، تا جون دارم گداتم دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم گدای بی پناهم، جز تو كسی ندارم رونده عالمینم، تویی همه قرارم دل تو حرم همیشه، مست یه اسم نابه ذكر آقام ابالفضل، دعای مستجابه آروم نمیشه این دل، توی حرم ای آقا تا روضه ای نخونم، از دوتا دست سقا كفتر دل كنارت، هی می ره بالا بالا پر می كشه تا یثرب، كنار قبر زهرا دست گدائی من به سوی تو درازه پیش تموم مردم، به گدائیش می نازه بعد نماز همیشه، اسم تو رو میآرم وای اگه روزی آقا، اسم تو رو نیارم دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم سروده كمال مومنی شعر ولادت امام رضا علیه السلام شوق سبو بر درد عشق نسخه و درمان اثر نكرد مرهم برای زخم غم تو ثمر نكرد تنها حریم پاك تو داریم زآن زمان دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد از هر قبیله ای به تو امید بسته اند نبود كسی كه چشم تو بر او نظر نكرد شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نكرد در بازكن كه از ره دوری رسیده ام این خسته بی دلیل در این ره، خطر نكرد امشب، سحر دوباره به كوی تو آمدم مخمورم و به شوق سبوی تو آمدم بر حال من به جان جوادت نگاه كن فكری به حال این دل بی سرپناه كن بر زائران پاك تو من غبطه می خورم آقا ترحمی به من پر گناه كن امشب برات كرب و بلای مرا بده ما را دوباره زائر آن بی سپاه كن گر این زیارتم شده دیدار آخرین در روز حشر یاد من رو سیاه كن در راه عشق، اهل غم و درد خواستی با چشم نافذت تو مرا مرد راه كن مولا به جان ما تو بگو با امام عصر یوسف بیا بخاطر من ترك چاه كن تا روز حشر نوكری ات افتخار ماست اینجا بهشت روی زمین جنت الرضاست سروده احسان محسنی فر ماه زیارتی امام رضا علیه السلام نغمه عاشقونه مرغ دلم می خونه نغمه عاشقونه دلش می خواد همیشه تو حرمت بمونه چه عطر دلفریبی چه بوی خوب سیبی به قلب خسته من امام رضا طبیبی وقتی كه ای نگارم پا تو حرم میذارم قسم به جون زهرا دل تو دلم ندارم تو حرمت خدایی دلم میشه هوایی شبای جمعه انگار تو خود كربلایی رودل غبار و گرده اسیر صد تا درده با این دل پریشون صحن وسرات چه كرده زعا لمی گسستم دل به دل تو بستم روز قیامت آقا منتظر تو هستم حاجت دل همینه ای شاه بی قرینه دلم می خواد كه روزی منم برم مدینه چه روضه ها كه خوندم غم رو دلت نشوندم با روضه های زهرا قلب تورو سوزوندم شاعر:وحید قا سمی با نام رضا به سینه ها گل بزنید با اشك به بارگاه او پل بزنید فرمود كه هر زمان گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید وارث ایوب و نوح و یونس است با كبوترها تنها مونس است دل به دیدار محمد می رسد هر كه عاشق شد به مشهد می رسد اولیا در بحر خون ناجی شدند زائران مرقدش حاجی شدند در خاطرم از تو اشتیاقی مانده طرح حرم و صحن و رواقی مانده ای ضامن دلهای غریبان اینجا یك آهوی بی قرار باقی مانده مرغ دلم می خونه نغمه عاشقونه دلش می خواد همیشه تو حرمت بمونه چه عطر دلفریبی چه بوی خوب سیبی به قلب خسته من امام رضا طبیبی از هر قبیله ای به تو امید بسته اند نبود كسی كه چشم تو بر او نظر نكرد شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نكرد بر حال من به جان جوادت نگاه كن فكری به حال این دل بی سرپناه كن بر زائران پاك تو من غبطه می خورم آقا ترحمی به من پر گناه كن چـشـمـه هـاى خـروشان تو را مى شناسند مـوج هـاى پـريشـان تـو را مى شنـاسند پـرسش تـشنـگـى را تـو آبـى ، جوابـى ريـگ هـاى بيابـان تـو را مى شنـاسـند نام تو رخصت رويـش اسـت و طــراوت زين سـبـب بـرگ و باران تو را مى شناسند از نشـابـور بـر مـوجـى از ( لا ) گذشتى اى كه امواج تـوفـان تـو را مى شنــاسـند اينك اى خوب! فصـل غـريـبـى سـر آمـد چـون تمـام غـريـبـان تـو را مى شنـاسند كاش من هم عـبور تــو را ديــده بــودم كـوچـه هـاى خـراسـان تو را مى شنـاسند از انتهای ناله هام ، از پشت چشمای ترم بغض گلوم داد می زنه : « من خونه زاد حرمم » گنبد پر نور رضا ایستگاه اول ، آخره تموم دنیا یه طرف ، پر زدن اینجا محشره اینجا به جز كبوترا ملائكه پر می زنن اینجا همه سائلن و حلقه رو بر در می زنن صابخونه ی كریم ما ، آخر عشقه به خدا مشهد مدینه اس،كربلاس،مشهد دمشقه به خدا اینجا واسه زیارتهام اذن و اجازت می گیرم با آب سقاخونه هاش غسل شهادت میگیرم شكوه ایوون طلا وجودم رو تكون می ده از كرمش امام رضا به ماها آب و دون می ده وقتی پرای خسته ام رو به گنبد تو می كشم انگار میرم به كربلا ، طعم غریبی می چشم می خوام بگم ترانه هام وقف صفای حرمت بیا بشین تو قلب من ، خونه فدای قدمت تموم عشق من اینه كه ریزه خوار تو باشم بین تموم عاشقات ، عاشق زار تو باشم نبض رضا رضا رضا ، طپش طپش های دلم دلم نمیاد كه بخوام از حرمت جایی برم امام رضا(ع) امام رضا (ع) ضامن آهو سلام اى ضامن آهو رضا سلام اى مظهر ياهو رضا سلام اى كريم عترت رضا بانى سفره محبت رضا سلام اى نور ولايت رضا غربت پر شور ولايت رضا سلام اى روح عبادت رضا ياسمن سرخ شهادت رضا سلام اى جلوه قرآن رضا عابر كوچه هاى ايمان رضا سلام اى تجلى هو رضا سلام اى دلبر مه رو رضا سلام اى صفاى هستى رضا ساقى ميخانه هستى رضا سلام اى توسل حق رضا صوت خوش تكلم حق رضا سلام اى امام عاشق رضا دسته گل آل محمد رضا سلام اى نسيم رحمت رضا شكوفه ناز شقايق رضا سلام اى شمس حقيقت رضا سبزترين نور امامت رضا سلام اى ماه مدينه رضا كليم سيناى طريقت رضا سلام اى وارث مادر رضا حديث زخمهاى سينه رضا سلام اى ليله بدرم رضا شب تولد تو قدرم رضا منم منم عاشق بىقرارت چهارده سلام من نثارت *** سلام من شب است و فيض حضور است در كنار امام به آسمان همه نور است از امام اَنام سلام من به حريمى كه جبرئيل امين ز پرده دارى آن يابد اعتبار و مقام سلام من به حريمى كه ذات اقدس حق دهد به زائر آن خانه اجر و فيض مدام سلام من به حريمى كه در طوافش هست براى خيل ملايك صفا و سعى تمام سلام من به حريمى كه جنّ و انس و ملك دهند صاحب آنرا ز روى صدق سلام سلام من به امامى كه عالم و آدم به حرمت قدمش از ادب كنند قيام سلام من به امامى كه هست شمس شموس گرفته مهر و مه از نور روى پاكش وام سلام من به امامى كه خوان نعمت او بود شمول طفيلش همه خواص و عوام سلام من به امامى كه شد ولى خدا سپرده در كف او ربّ ذوالكرام، زمام سلام من به امامى كه با عدالت خود رضاى حق طلبد در طريقت اسلام سلام من به امامى كه از كرامت او بود پناه غريبان و مردم ناكام سلام من به امامى كه ضامن آهوست گرفته قلب رئوفش ز ذات حق الهام سلام من به شه طوس امام مظلومان كه شد شهادتش او را به عمر حسن ختام سلام من به رضا، ثامن الحجج از دل كه يافت عالم هستى از او دوام و قوام به آنكه عالم آل محمّدى باشد بگو دو صد صلوات و دو صد درود و سلام سزد كه بشنوم از مقتداى خود سخنى كه واجب آمده در شرع دين جواب سلام بسى خجسته بود آن زمان كه غرق شعف ز آب كوثر عشقش دهد مرا يك جام سعادت دو جهان شد برات تربت او به خاكبوس درش « مصلح» است كم ز غلام عالم آل محمد مه ذيقعده شب يازدهم سرزد از شرق مه چهاردهم خانه ى موسى جعفر از نور برده امشب سبق از وادى طور نور اين خانه كجا طور كجا شمع كاشانه كجا حور كجا مرحبا نجمه، كه ماه آورده ماه خورشيد پناه آورده زاده ى حضرت صادق موسى باب حاجات خلايق موسى همچو گل كودك نوزادش را خوبتر از همه اولادش را در بغل گيرد و لبخند زند بوسه بر عارض فرزند زند اين پدر فخر كند بر پسرش آفرين بر پدر و بر پسرش هر دو از نور عبوديت غرق كه ميانشان نتوان دادن فرق نشنوى گر زيمن بوى خدا از مدينه بشنو نور خدا شد ز نورش همه دلها روشن شد ز بويش همه عالم گلشن اى خوش آن پاك دلى كز نزديك گفت بر حضرت مهدى تبريك مَظهر و مُظهرِ سرمد آمد عالم آل محمد آمد *** لبخند آفتاب آسمان را عرشيان امشب چراغان مىكنند كهكشان در كهكشان آئينه بندان مىكنند قدسيان امشب به عين مقدم شمس الشموس اختران را بهر كسب نور مهمان مىكنند تشنگان معرفت امشب به زير آسمان ابرهاى رحمت حق باز باران مىكنند انجمن آراست نام ثامن الاطهار و باز نام او را عاشقان شمع شبستان مىكنند تازه مىگردد دل من چون گل شبنم زده آيه ى نام ورا هر جا كه عنوان مىكنند هر كه اشك شوق ريزد از برايش روز حشر دامن او را پر از ياقوت و مرجان مىكنند روضه او هست تا آئينه ى باغ بهشت زائران او مكان در باغ رضوان مىكنند در حريم او كه باشد بهر ما دارالشفا دردمندان دردهاى خويش درمان مىكنند اى « وفائى» هر كه گردد زائرش با معرفت مشكل او را به روز حشر آسان مىكنند *** مونس قلبها ز بيت موسى جعفر مَه برج ولا سرزد كه خورشيد جمالش طعنه بر خورشيد خاور زد عزيز مصطفى آمد انيس قلب ما آمد به گرد شمع رخسارش دلم پروانه سان پر زد صداى شاد باش عرشيان بر فرشيان آمد چو بوسه بر رخ فرزند خود موسىبن جعفر زد به بزم ما صفا آمد، به درد ما دوا آمد رضا آمد، رضا آمد، سعادت حلقه بر در زد به احمد تهنيت گويد امين جبرئيل اكنون چو پا اندر جهان آن پاره ى قلب پيمبر زد جهان از مقدمش رشگ جنان گرديد سرتاسر ز نور چهرهاش ارض و سما از زيب و زيور زد دل من بسته بر مويش، بهشت من بود كويش غبار درگه او را امين حق به شهپر زد به يمنش عيدى ما را فرج بنما عطا يا رب فراق مهديش بر جان و قلب شيعه آذر زد مكن يا رب جدا از دامنش دست « هنرور» را به هر صبح و مسا يابنالحسن با ديده تر زد شاعر : هنرور شب ميلاد رضا همه جا غرق صفا شد، شب ميلاد رضا پر طراوت همه جا شد، شب ميلادرضا همه جا آينه بندان، همه جا آينه وار محشر آينه ها شد، شب ميلاد رضا آسمانها به زمين خيره كه اين توده خاك مركز نور خدا شد، شب ميلاد رضا شب ميلاد كرامت، شب ميلاد كرم شب ميلاد وفا شد، شب ميلاد رضا يا رئوف است همى نغمه قدسى نفسان شب تسبيح و دعا شد، شب ميلاد رضا بارش رحمت و رأفت، همه جاريست مگر شب ميلاد رضا شد، شب ميلاد رضا خانه نجمه بود قبله دلها و بر آن كعبه هم قبله نما شد، شب ميلاد رضا بعد موسى كه بود رهبر معصوم بشر حل شد اين مسئله تا شد، شب ميلاد رضا همه فيض و همه لطف و همه شور و همه نور شب قدر آمده ياشد، شب ميلاد رضا عالم آل محمد به جهان جلوه نمود عَلَم علم به پا شد، شب ميلاد رضا دومين بضعة منّى كه پيمبر فرمود بود نشناخته تا شد، شب ميلاد رضا هشتمين حجت حق پرده ز رخسار گرفت حاجت شيعه روا شد، شب ميلاد رضا نور زهرا (س) و محمد ز فروغ ازلى روشنى بخش فضا شد، شب ميلاد رضا بهتر از هر چه كه خورشيد بر او مىتابد باز بر خلق عطا شد، شب ميلاد رضا به تماشاى بهشت حرم او ز بهشت هر در و پنجره وا شد، شب ميلاد رضا ما محبّان رضاييم و چو ما اهل ولاست هر كه پيوسته به ما شد، شب ميلاد رضا ذكر زوّار جگر سوخته گرد حرمش يا معين الضّعفا شد، شب ميلاد رضا قلم صنع خداوند مگر بنگارد دردهايى كه دوا شد، شب ميلاد رضا رسدش نامه آزادى محشر، هر كس كه در اين خانه گدا شد، شب ميلاد رضا بهره از ذوق «شفق» برد «مؤيد» كه سرود شب ميلاد رضا شد ، شب ميلاد رضا *** كبك رحمت مژده اى دل كه دلربا آمد دلربائى گره گشا آمد محنت ودرد و غم فرارى شد شادى و رحمت و صفا آمد بعد شوال ماه ذيقعده شامل رحمت خدا آمد از منادى ندا رسد در گوش مژده اى مؤمنين رضا آمد نجمه را داده ذات حق پسرى كه از او جان به جسم ما آمد هشتمين جانشين ختم رسل حجت ذات كبريا آمد هفتمين نور ديده گان على ششمين يار مجتبى آمد پنجمين حافظ خون حسين كاتب شرح كربلا آمد چارمين رهبر عبوديت رهبرى پاك و پارسا آمد سومين پاسدار بحر علوم بهر تفسير هل أتى آمد دومين اوستاد فقه و اصول معنى نون انّما آمد اولين پور موسى جعفر بهر تثبيت ارتضا آمد آدم از بهر گفتن تبريك در بر ختم انبيا آمد ده بشارت به نوح دريا دل كه به فلك تو ناخدا آمد مژدگانى بده به ابراهيم كه تو را ضامن بقا آمد بهر دربانى درش موسى دست بر سينه با عصا آمد زنده عالم شد از دم گرمش كه مسيحا به التجا آمد عالم آل احمد است رضا يادگار محمد است رضا *** قلزم رحمت عرصه گيتى ز نو،خرّم و زيبا شده ماه خراسان پديد، ز شهر بطحا شده خسرو اقليم طوس، شاه انيس النفوس كرده به دلها جلوس، دافع غمها شده سيّد و سالار ما، مونس و غمخوار ما دلبر و دلدارما، جاذب دلها شده قبله ما روى او، چشم همه سوى او خاك سر كوى او، كُحل بصرها شده خلق ثناگوى او، زنده دل از بوى او منوّر از روى او، عالم بالا شده ماه ولايت رضا، مهر امامت رضا شمس هدايت رضا، شافع عقبى شده بحر كرامت رضا، گنج سخاوت رضا قُلزم رحمت رضا، ز لطف يكتا شده پادشه انس و جان، دادرس بىكسان به خلق كون و مكان، ملجأ و مأوىشده نظم « هنرور» قبول، كن توبه حقّ رسول مادح آل رسول، با دل شيدا شده شاعر : هنرور *** ولادت به ولادت تو جانا شده آسمان مزّين به نظارت است گيتى كه رسد ز راه ضامن تو اميد خلق هستى به جهان عشق جانا كه جهان ز كفر سازى به ولاى خويش ايمن به تن آى جان هستى كه تشيع است واله بنموده است دل را چو براى دوست مأمن همه ز اشتياق رويت به قرائت اند قرآن كه ز حق پيام گيرند و به عشق حق دميدن چو به عرش پا نهادى كه كنى جهان منوّر بنگر به خلق جانا سوى جشن كوى و برزن چو شكوفه بهاران به ترنم آر گيتى كه ز عرش گسترانده به ولايت تو دامن تو بتاب نور رحمت به قلوب عاشقانت كه به عشق سويت آيد به شفاعتش برهمن چو ز عرش مژده آيد كه به گلستان درآيى بدهند عاشقان جان چو كه جان فدا كنم من ز تو دست بر ندارد چو حكيم زنده باشد كه تو خود ز نور باران به ولايتى مدون شاعر : سيد مهدي ايزدي دهكردي (حكيم) *** دست گرهگشا من كيستم گداى تو يا ثامن الحجج شرمنده عطاى تو يا ثامن الحجج باللَّه نمىروم بر بيگانگان به عجز تا هستم آشناى تو يا ثامن الحجج از كار ما گره نگشايد كسى مگر دست گره گشاى تو يا ثامن الحجج تا آخرين نفس نكشم دست التجا از دامن ولاى تو يا ثامن الحجج خواهم ز بخت همت و از حق سعادتى تا سر نهم به پاى تو يا ثامن الحجج باشد صفاى صبح نيشابور يادگار ز انفاس جان فزاى تو يا ثامن الحجج دارلشفاست كوى تو و خود تويى طبيب درد من و دواى تو يا ثامن الحجج هستى چو پاره تن پيغمبر خدا جان جهان فداى تو يا ثامن الحجج بنما عنايتى به مؤيد كه نسپرد راهى به جز رضاى تو يا ثامن الحجج *** شاعر : عباس براتي پور «جشن شادى » موسم جشن و طرب شده، شيعه اندر تاب و تب شده گشته ميلاد امام رضا، جشن شادى بين به پا شده (ضامن آهو امام رضا (2) اى گل خوشبو امام رضا (2)) (امام رضا - امام رضا - امام رضا) (2) جان من بادا فداى تو، هستى ام ريزم به پاى تو كفتر كوى توام ببين، خارراه از پاى من بچين (ضامن آهو امام رضا (2) اى گل خوشبو امام رضا (2)) (امام رضا - امام رضا - امام رضا) (2) نيكبختيان، سبك سال 78 «پور زهرا» گل عاشقان گشته شكوفا، گل موسى بن جعفر پور زهرا آمد به دنيا محبوب دلها عالم آل مصطفى، ماه دل آرا على موسى الرضا يا على رضا رضا جان - رضا رضا جان - رضا رضا جان مولا رضا رضا جان هله ميخارگان ميخانه واشد مولد هشتمين ساقى رضا شد شد بار ديگر عالم منور از جلوه روى رضا فرزند كوثر على موسى الرضا يا على مولا رضا رضا جان - رضا رضا جان - رضا رضا جان مولا رضا رضا جان نيكبختيان، سال 78 «خلوت دل» توى خلوت دلم فقط خودت خونه دارى كنج اين خونه بيا، ببين يه ديوونه دارى هر كىام يا هر چىام، پيش تو سر به زير ميام تويى تو امير دل، من شبيه اسير ميام يا على موسى الرضا (4) تو تموم زندگيم فقط نمك گير توام بزار راحتت كنم يه عمريه گير توام چى ميشه به اين گدا تو حرمَت خونه بدى يه گوشه به كفتر غريبهاى لونه بدى يا على موسى الرضا(4) محمود كريمى «گنبد طلا» بچه بودم يه عكسي رو، ديدم كه خيلى دلرباست مريد فراوون داره و شفا خونه عاشقاست پرسيدم از بابام كيه، چشمام گرفته عكسشو بونه گرفتم كه بابا اونى كه من مىخواستمش همين آقاس همين آقاست پرسيدم از بابام كيه، اين گنبد كيه طلاست گفتش عزيزم پسرم اين گنبد امام رضاست سلطان على موسى الرضا(4) طلاى گنبدش مس، دل منو طلا مىكرد كبوتر دل منو، تو حرمش هوا مىكرد بين خودم تا حرمش با جون و دل پر مىزنم همش به عكس خوشكلش با جون و دل زُل مىزدم يه ريزه گشته بود دلم، براى ديدن آقا همش مىگفتم زير لب دوست دارم امام رضا سلطان على موسى الرضا(4) جواد ذاكر «سائل ميخونه» سلطان يا اباالحسن - سلطان يا اباالحسن رضا غريب الغربا، سائل ميخونه منم صاحب ميخونه تويى، خراب و ديوونه منم گنبد زرد خوشكلت، كعبهى آمال همه از ضريح تو مىرسه، شميم بوى فاطمه كفشدارياتم برامن، بهشت و جنت خداست فدات بشم امام رضا حريم تو چه با صفاست لبالب از رقيه و حسين و زينبى رضا اسم تو اسم اعظم مظهر يا ربى رضا كمون ابروى سيات، كمون تيغ حيدره دعا براى بندههات تجسمى ز مادره من مىدونم حريم تو بوى مدينه رو داره سقا خونت علقمه رو به ياد آدم مىياره سلطان يا اباالحسن، سلطان يا ابالحسن (2) هلالى «مشهد با صفا» از عشق ميلاد رضا نعره زنم هوهو كنم از دل مدد، خواهم از او يا ضامن آهو كنم تا عشق تو به دل نشست مجنونم و ديوونهام مستم نماز بادهات، تشنه سقا خونهام مولا على موسى الرضا (4) با كرم تو مهربون هر دم رضايى مىشوم به من اگر احسان كنى كرببلايى مىشوم آقا على موسى الرضا قربون ايوون طلات بذار بمونم تا ابد معتكف صحن و سرات اى ضامن آهو رضا عشق تو در سرشتمه كفشداريياى حرمت جنتمه، بهشتمه مولا على موسى الرضا (4) مشهد با صفاى تو قبلگه و دين منه صحن وسراى خوشكلت نشون و آئين منه گر چه كه آهويت نيم ولى پناه من تويى من عبد درگاه توام صاحب و شاه من تويى مولا على موسى الرضا (4) مهدى اكبرى «ماه آسمونى» هر چى بگم از تو كمه، دوست دارم يه عالمه ستاره مىريزه از آسمون به پاى على بن فاطمه (يا على بن موسى الرضا امام رضا- امام رضا) (2) تويى سرنوشت من، غم تو سرشت من همهى كفشداريات بهشت من هر چى بگم از تو.... خدا كنه فدات بشم، به پات بريزه خون من ترانهى قلبم تويى، تويى امام مهربون من ياور درونى ام، ماه آسمونىام شده نذر عشق تو، جوونىام هر چى بگم از تو.... (يا على بن موسى الرضا امام رضا- امام رضا) (2) محمود كريمى «گل حيدر» مولا مولا يا امام رضا - مولا مولا يا امام رضا( (2) جلوهى نور نه فلك امشب از زمينه ستاره چشمك مىزنه تا تو را ببينه يابن الزهرا يا امام رضا (4) عشق تو سرنوشت من (مولا رضا جان) مشهد تو بهشت من (مولا رضا جان) (مولا مولا يا امام رضا - مولا مولا يا امام رضا) (2) دل و دين و عقل و هوشم همه را به باد دادم ز كدام باده ساقى به من خراب دادى مهر تو با روح و تن و جونم سرشته با خط زيبا به روى قلبم نوشته (مولا مولا يا امام رضا - مولا مولا يا امام رضا) (2) امام رضا الهى من فدات شم خدا كنه فداى يك نگات شم خودت كه جاى خود دارى الهى فداى تك تك كبوترات شم كفدشارياتم واسه من بهشته فداى خاك پاى زائرت شم از آسمون فاطمى ماه من در اومد آى عاشقا گل بريزيد گل حيدر اومد (مولا مولا يا امام رضا - مولا مولا يا امام رضا) (2) خاطر تو بسكه مىخوام روز وشب مىخونم امام مهربون من دردت به جونم جلوهى نور نه فلك از زمينه ستاره چشمك مىزنه تا تو رو ببينه (مولا مولا يا امام رضا - مولا مولا يا امام رضا) (2) محمود كريمى «كبوتر دل» هر كارى كنم من كبوتر دل وقتى ميشينه، مىپره مشكل ولى با هواى گنبد زردت مىپره مرغ دل با عشق كامل همهى عشق من، تويى رضا جان (4) رضا جان، الهى كه من فدات شم الهى فداى كبوترات شم نذر عشقت كنم دارو ندارم تو حريمت بيام، محو نگات شم همهى عشق من، تويى رضا جان (4) دل من كرده دوبارههواتو هواى ديدن كبوتراتو اگه دادن جون بهاىوصله براى ديدنت، جونم براتو همهى عشق من، تويى رضا جان (4) سبك: (ستاره آسمون....) «سروش شادى» مژده كه امشب ياران، جهان منور گشته مورد لطف يزدان، موسى جعفر گشته شد تولد رضا آفرين مرحبا بر اين ولادت گشته عنايت از حق، چنين گل خوشبويى ز نور حق او مشتق، آمده از خوشرويى هفتمين مقتدا آفرين مرحبا بر اين ولادت دو چشم نجمه روشن، شد ز فروغ رويش ارض و سما شد گلشن، ز طلعت دلجويش مىسرايد صبا آفرين مرحبا بر اين ولادت نوگلى از گلزار، ختم پيمبر آمد مظهرى از انوار، ايزد داور آمد سبط خير الورى آفرين مرحبا بر اين ولادت حجت هشتم آمد، شاه خراسان آمد نوگل تكتم آمد، مونس جانان آمد زادهى مرتضى آفرين مرحبا بر اين ولادت به هر چمن بين بلبل، بر سر هر شاخ گل يا به سر هر سنبل، فكنده شور و غلغل نغمه زند با نوا آفرين مرحبا بر اين ولادت بهخستهگان برگوئيد، كه باب حاجت آمد طبيب خود را جوئيد، سرور امت آمد هست شمس الضحى آفرين مرحبا بر اين ولادت «پيك سعادت» پيك سعادت، داد اين بشارت تابيده هشتم، مهر ولايت آمد اين هديه از حق تبارك مولد ثامن الحجج مبارك عالم از مقدمش گرديده گلشن حجة بن الحسن چشم تو روشن مظهر الطاف داور آمد هشتم وصى پيغمبر آمد شد شكوفا گل گلزار احمد زيبا گل سر سبد محمد عالم از مقدمش گرديده گلشن حجة بن الحسن چشم تو روشن دارد مدينه، سيماى شادى اين مژده بر لب، دارد منادى ميلاد ميوهى، قلب بتول است رشك جنت مدينة الرسول است عالم از مقدمش گرديده گلشن حجة بن الحسن چشم تو روشن ميلاد شاه ملك وجود است از هستيش هر بود و نبود است آمد آن مظهر الطاف داور فرزند دلبند موسى بن جعفر عالم از مقدمش گرديده گلشن حجة بن الحسن چشم تو روشن اى كعبه دل صحن وسرايت امام هشتم جانها فدايت ملجأ و مأمن اهل ولائى مغيث الشيعة فى يوم الجزايى عالم از مقدمش گرديده گلشن حجة بن الحسن چشم تو روشن دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم سقاخونت آقاجون، به یاد مشك سقاست اونجا فقط برای شادی قلب زهراست یه كفتر غریبم، تو صحن سقاخونه بیا بده با دستت، لقمه و آب و دونه قبله قلب عاشق، جز تو آقا نمیشه می خوام آقا بدونی ، دوسِت دارم همیشه شبای بارگاهت ، صفای عالمینه صحن و سرات برا من، كربلای حسینه دلم می خواد آقا جون، ضریحتُ ببوسم لباس نوكریتُ، تو حرمت بپوشم از كوچیكی تا حالا، عاشق و مبتلاتم بذار همه بدونن، تا جون دارم گداتم دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم گدای بی پناهم، جز تو كسی ندارم رونده عالمینم، تویی همه قرارم دل تو حرم همیشه، مست یه اسم نابه ذكر آقام ابالفضل، دعای مستجابه آروم نمیشه این دل، توی حرم ای آقا تا روضه ای نخونم، از دوتا دست سقا كفتر دل كنارت، هی می ره بالا بالا پر می كشه تا یثرب، كنار قبر زهرا دست گدائی من به سوی تو درازه پیش تموم مردم، به گدائیش می نازه بعد نماز همیشه، اسم تو رو میآرم وای اگه روزی آقا، اسم تو رو نیارم دلم می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم كنار سقاخونت، با زائرات بشینم سروده كمال مومنی زائرآقا اون كسی كه منو اینجا كشیده، امام رضاست منو با عشق حسینش خریده، امام رضاست اون كسی كه زائرا، تا كه می رن به پابوسش می خره تمومشون رو ندیده، امام رضاست سروده كمال مومنی شعر ولادت امام رضا علیه السلام شوق سبو بر درد عشق نسخه و درمان اثر نكرد مرهم برای زخم غم تو ثمر نكرد تنها حریم پاك تو داریم زآن زمان دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد از هر قبیله ای به تو امید بسته اند نبود كسی كه چشم تو بر او نظر نكرد شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نكرد در بازكن كه از ره دوری رسیده ام این خسته بی دلیل در این ره، خطر نكرد امشب، سحر دوباره به كوی تو آمدم مخمورم و به شوق سبوی تو آمدم بر حال من به جان جوادت نگاه كن فكری به حال این دل بی سرپناه كن بر زائران پاك تو من غبطه می خورم آقا ترحمی به من پر گناه كن امشب برات كرب و بلای مرا بده ما را دوباره زائر آن بی سپاه كن گر این زیارتم شده دیدار آخرین در روز حشر یاد من رو سیاه كن در راه عشق، اهل غم و درد خواستی با چشم نافذت تو مرا مرد راه كن مولا به جان ما تو بگو با امام عصر یوسف بیا بخاطر من ترك چاه كن تا روز حشر نوكری ات افتخار ماست اینجا بهشت روی زمین جنت الرضاست سروده احسان محسنی فر ســـكوت و ســردی شــب ناتمام همسايه و چـاره چيست؟ دوباره سلام همسايه خــــدا كــــند كـه بــماند صفای سايه ی تو هــميشه بـرســرمان مستدام همسايه چـــه كرده ای كــه چـنين بال ميزنم هر روز كبــوترانه بــه آن كــــوی و بــام همسايه غـــزال خــــسته ومـــجروح را در اين فرصت نمـی شود بـــرهانی ز دام، هــمسايه؟ مرا زســايه ی هـــمسايگيت طـــرد مـــكن كـه بــی تو بــاقی عمرم حرام همسايه و در حــــضور بـــزرگ و زلال تـــــو هــــرگـــز نــه جـــاه می طلبد دل نه نام،همسايه مرا بــخوان كــه در ايـن ازدحـام غصه و غم به آســـتانه ســــبزت بيــــام هـــمسايه خلاصه اينكه نمانده است هيچ عرضی جز ملال دوري تــو والســلام هـــــمسايه... با تشكر ازدوست عزیزم تارا ای مملكت توس... ای مملــكت توس كه قدر و شرف افزون از عــرش عــلا داده تـــو را قــادر بـــیچون تــو جنــتی و جـــوی ســناباد تـــو كــوثر خـــاك تــو بــود عنبر و سنگت دُر مكنون حق داری اگر بانگ اناالحق كشی از دل چــون مظهر حق آمده در خاك تو مدفون فرمــانده ی كـونین، رضا زاده ی موسی كـــش جــمله ی آفـاق بود چاكر و مفتون هشــتم در رخـــشنده ی دریــای امامت كاو راست، روان حكم، به نه گنبد گردون لیــلای جـمالش چـو كند جای به محمل عــاقل شـود از دیـدن او مـات چو مجنون بر خــویش بـــبالد چــو در حــشر ملائك فریــاد بـــر آیـــد كه ایـــن الـــــرّضــــــویّون میرزا حبیب اختر توسی امام ثامن و ضامن منتخب از قصیده ی قاآنی طبیب جان مـــن طــبیبی ســراغ دارم كـــه پول، دارو، دوا، نـمی خــــواهد در ازای شــفا از ایـــن مردم، جـــز دلـــی مـبتــلا نمی خــواهد بی پــناه و غـــریب هــم باشی، در لـطف و كرامتش بـاز است احــتیاجی به وقت قبلی نیست، واســطه، آشنا، نمی خواهد چــیست در ایـــن زمــین كه فــواره، نیمه راه آسمان برگشت؟ آب هــم چــون كبـوتران اوجی غــیر از این خاك پا نمی خواهد چــه شــكر دارد ایــن گــندم كـه كبــوتر بـه سـجده می بــوسد هـر كــه طوقی او شــود جــایی جــز كــنار رضـــا نمــی خواهد پــای طـــومار درد ایــن مــردم، مــهری از التیام او خورده است مـهر مهری كه تا جهان باقی است مهلت و انقضا نمی خواهد ای شه توس كه سـرچشمه ی الطاف خدایی جـــان مــا بـــاد فـــدایت كــــه ولـــینعمت مــایی میـــــوه ی بـاغ رســــالت شــــه اقــلیم ولایت بـــحر مـــواج عـــلوم و كـــرم و لـــطف و رضـــایی ما ضعـــیفیم و پنـــاهنده بـــدیـن حـصن ولایت رحمتی كـــن به ضـــعیفان كــه مـعین الضّعفایی ما گداییم و تو سلطان چه شود كز ره احسان نــظر لــــطف و عنـــایت فـــكنی ســـوی گـــدایی زد به نـام تـو خــدا سـكّه ی تسـلیم و رضــا را كه تو شایسته ی این سكّه ی تسلیم و رضایی گـــره از كـــار فـــرو بســته ی ما كـس نگشاید تـــو مـــگر عقـــده زدلــهای ریشـــان بگشــــایی كــوته از دامنت ای شــه منما دست "رسا" را كه تــــواش ضـــــامن و فریـــــادرس روز جـــزایی دكتر قاسم رسا اشعار زیر را – كه در كتیبه پشت سر حضرت رضا (ع) نزهی به منزلت از عــــــرش برده، فرش تو رونق! زمین ز یمن تو محسـود هفت كاخ مطبّق تویــــــــــی كه خاك تو با آب رحمت است مخمّر تویی كه فیض تو با فرّ سرمد است ملفّق چو دیــــــن احــــمد مرســـل مبانـــــی تو مشیّد چو شرع حیدر صـــــــــفدر قواعد تو موفّق مگر تو روضه ی سلطان هشتمی؟ كه به خاكت كند زبهر شرف، ســجده هفت طارم ارزق كدام مظهر بیــچون بــــود به خــــاك تــو مدفون؟ كه از زمین تو خیزد هـمی خروش انالحق عـــــلیّ عـــــالی اعــــلی امــــام ثــــامن ضـامن كه از طفیل وجـودش وجود گشته منشق سپــــهر عدل، مهــــین گوهــــر محیط خــــــلافت جهان جود، بهیـــــن زاده ی رسول مصدّق پــــس از ورود ســــرود از برای ســــال طــــــرازت زهی زمین تـــــو مسجود نه رواق معلّق! كشتی نجات ای غریب ارض طوس و مظهر اسماء ذات مونس و یار غریبان در حیات و در ممات ما گرفتار غم و اندوه و بحر سیئات یا علی موسی الرضا حلال حل مشكلات كشتی بحر نجات ما كه اینسان در خراسان چشم گریان آمدیم با دل بشكسته و قلب پریشان آمدیم همچنان سیاره گرد شمس تابان آمدیم در حضور كاشف اسرار اسماء صفات آن امام ممكنات ما كه اینسان سوی معراج جلالت آمدیم عاصی شرمنده از روی خجالت آمدیم در حضور وارث تاج كرامت آمدیم راه دور و توشه می خواهیم از بحر نجات ای سلیل كائنات با دل بشكسته و محزون و با حال تباه آمدیم از بهر بخشش در حضور پادشاه شاه بنوازد گدایان را به یك تیر نگاه می دهد از خرمن حسنش به مهجوران زكات كاشف اسماء ذات ما به گرد شمع رویت همچنان پروانه ایم ذاكر و مداح ذات اقدس شاهانه ایم دست از جان شسته و خاك در این خانه ایم تا بنوشیم از لب جان پرورت آب حیات ای امام طیبات از جفا و ظلم مأمون ستمكار دغا قلب تو مجروح شد از كینه و زهر جفا روی طفلانت را ندیدی رفتی از دار فنا در عزایت شد پریشان و مشوش طیبات ای امام طیبات خواهرت معصومه از هجر تو محزون، دل كباب سیل اشكش خانمان صبر را كرده خراب یادم آمد از حسین و زینب مالك رقاب شد شهید عطشان حسینش بر لب آب فرات آن عزیز كائنات هر كه گرید بر حسین و ماتمش دارد بپا یا كند بر پا لوای نوحه و بزم عزا توشه ی راهش شود تا صفحه ی روز جزا قطره آهش زد شرر بر مومنین و مومنات آن امام ممكنات مرحوم ابوالقاسم علی مدد كنی زائر سلطان رضا ما زائر سلطان رضائیم رضا جان نظری كن ما قافله ی شمس ضحائیم رضا جان نظری كن تو آیینه ای دربر خورشید رخ دوست ما عاشق مرآت خدائیم رضا جان نظری كن تو خسرو طوسی و خداوند رعیت ما ریزه خور خوان شمائیم رضا جان نظری كن ای جان جهانی به فدای قدم تو در امر تو تسلیم و رضائیم رضا جان نظری كن چون خیمه زده مهر تو در كوی دل ما در صحن غریب الغربائیم رضا جان نظری كن ابروی تو محراب نماز است از آنرو ما روبروی قبله نمائیم رضا جان نظری كن ای قبله ی آمار خلایق به دم مرگ ما منتظر نرگس ایمای شمائیم رضا جان نظری كن كشتی تویی و نوح تو و بحر توئی تو ما غرق به طوفان بلائیم رضا جان نظری كن دست من و دامان تو ای مظهر علاّم با یاد تو در ذكر و ثنائیم رضا جان نظری كن ارواح عوالم ز طفیل تو شده حی ما مستحق لطف و عطائیم رضا جان نظری كن در كشور ایران كه طلوع شمس قدم كرد ما ایمن و در تحت لوائیم رضا جان نظری كن مرحوم ابوالقاسم علی مدد كنی رضـــــای او رضــــــای حـــق، قــــضای او قــــضای حـــق دلـــــش از مـــــاسوای حـــــق گــــزیده عــــزلت عــــنقا نـــظـــام عـــالــــم اكـــــبر قــــــوام شـــرع پــــــیغمـــــبر فـــــروغ دیــــده ی حـــــیدر ســـــرور ســـینه ی زهــــــرا به ســـایل بحـــر و كان بخشد خـطا گفتم جهان بخشد گرفـــــتم كــــاو نــــهان بــــخشد ز بـــسیاری شـود پیدا ملـــــك را روی دل ســــویش فــــلك را قـبـــله ابـرویش به گــــرد كـــعبه ی كـــویش طــــواف مســــجدالاقــصی زمین گویی است در مشتش فلك مهری در انگشتش دو تـــــا چـــــون آســــمان پشــــتش بــه پیش ایزد یكتا مـــــلك مســـت جـــــمال او فـــــلك مـــــحو كـــــمال او ز دریــای نــــــــوال او حــــــبابی لـــــجه ی خـــــــضرا شعر معروف قاآنی زگردون تیره ابری , تند گردی بر شد از دریا جواهر خیز وگوهر بیز وگوهر ریز و گوهر زا هـژبر بیشـۀ امكان نهنگ لجّـۀ ایمـان ولیّ ایـزد منّـا ن علی عـا لی اعـلا امام ثامن ضامن حریمش چون حرم آمن زمین از حزم او سا كن سپهر ازعزم او پویا نهـا ل باغ علّیین ، بهـار مرغـزار د یـن نسیم روضـۀ یا سین ، شمیـم دوحــۀ طـه سحاب عد ل را ژاله ، ریاض شرع را لاله خرد بر چهر او واله ، روان از مهر او شیدا رخش مهری فروزنده ، لبش یاقوتی ارزنده از ان جان خرد زنده و زین نطق سخن گویا زجودش قطره ای قلزم ،زرویش پرتوی انجم جنـا بش قبـلۀ مردم ، رواقـش كعبـۀ دلهـا بهشت ازخلق او بوئی ، محیط ازجود اوجوئی به جَنب حشمتش گوئی ، گرایا ن گنبد مینا ستـاره گوی میدانش ، هلال عیـد چوگا نش ز نعـل سمّ یكرانش غبـا ری تودۀ غبـرا قمررنگی زرخسارش، شكر طعمی زگفتارش بشر را مهرد یدارش،نهان چون روح در اعضا زمین اثاری ازحزمش، فلك معشاری ازعزمش اجـل در پهنۀ رزمـش ندارد دم زدن یـارا خـرد طفـل دبستا نش ، قمر شمع شبستا نش به مهر چهر رخشا نش ،ملك حیران ترازحربا نظـام عا لـم اكبـر ، قِـوام شــرع پیـغمبر فروغ د ید ۀ حـید ر، سـرور سینـۀ زهـرا اَبَد از هستیش آنی ، فلك درمجلسش خوانی به خوان همتش نانی فروزان بیضۀ بیضا وجودش با قضا توام ، زجودش ما سوی خرّم حد وثش با قِدم همد م ، حیا تش با ابد همتا قضا تیریست درشستش ،فنا تیغیست دردستش چو ماهی بستۀ شستش ، همه د نیا و ما فیها زمین گویست درمشتش،فلك مُهری درانگشتش دو تا چون اسمان پشتش ، به پیش ایزد یكتا به سا ئل بحرو كان بخشد ،خطا گفتم جهان بخشد گرفتم كو نهان بخشد ، ز بسیا ری شود پیدا ملك مست جما ل او ، فلك محو كما ل او ز دریـای نوا ل ا و ، حبـا بی لجّۀ خضرا زما ن را عد ل او زیور،جهان را ذات اومفخر زمان را او زمان پرور، جهان را اوجهان پیرا ز قدرش عرش مقداری ،زصنعش خاك اثاری به باغ شوكتش خاری ریا ض جنّت الماوی رضای او رضای حق ، قضای او قضای حق د لش از ما سوای حق گزید ه عزلت عنقا كواكب خشت ایوانش، فلك اُجری خورخوانش به زیر خط فرما نش چه بُلقا و چه جابُلسا رخش پیرایۀ هستی ، د لش سرما یۀ هستی وجودش دایۀ هستی ، چه درمقطع چه درمبدأ ملك را روی دل سویش، فلك را قبله ابرویش به گِرد كعبۀ كویش طواف مسجد الاقصی جهان را او بود آمر،چه درظاهر چه در باطن به امر او شود صا در ز دیوان قضـا طغرا كند از یك شكرخنده ، هزاران مرده را زنده چنا ن كز چهـر رخشند ه، جهان پیر را بـرنا رِدای قد س پوشیده ، به هضم نفس كوشیده به بزم ا نس نوشیده ، می وحدت ز جام لا مِی از مینای لا خورده ، سبق از ماسوا برده و ز ان پس سر بر اورده ، ز جَیب جامۀ الآ زُدوده زنگ امكانی ، شده در نورحق فانی چو مه در مهر نورانی چو آب دجله در دریا ده د ر دشت لا خرگه ، كه لا معبود الا الله ز كـاخ نفی جسته ره به خلوتگاه استثنـا شده از بس به یاد حق به بحرنفی مستغرق چنان با حق شده ملحق كه استثنا به مستثنی هی یزدان ثنا خوانت،دوگیتی خوان احسا نت خمی فتراك فرما نت جهان را عروة الوثقی ستاره میخ درگاهت ، زحل هندوی درگاهت ز بیـم خشـم جا نكاهت ، فلك را رنج استـرخا به سرازلطف حق تاجت،طریق شرع منهاجت بسا ط قرب معراجت فسبحا ن الذی اسری مهین نـو باوۀ آدم ، بهین پیـرایۀ عـا لم چو خیر المرسلین مَحرم به خلو تگاه اُو ادنی توئی غا لب توئی قاهر،توئی با طن توئی ظاهر تو ئی نا هی توئی آمر، تو ئی داورتوئی دارا تو درمعمورۀ امكان ، خداوندی پس ازیزدان چودررگ خون چودرتن جان روان حكم تودراشیا توئی برنفع وضرقادر، توئی برخیرو شرقادر توئی بر د یو و دَد آمر، توئی بر نیك وبد دانا تو جسم شرع را جانی ، تو دُرّ عقل را كانی تو گنج كا ن یزدانی تو د ا نی سرّ ما اوحی تو دانا ئی حقا یق را ، تو بینا ئی دقا ئق را تو رویا نی شقا یق را ز نا ف صخرۀ صمّا ترا از ماه تـا ماهی، ز حق پروانـه شاهی گر افزائی و گر كاهی ، نباشد از كست پروا سخن تخم است واودهقان ثنا مزرع امل باران فشاند دانه در میزان كه چیند خوشه درجوزا دراوصاف تـو« قـا آنی» دهد دادِ سخنـدانی كنـد امروزدهقا نی كه تا حا صل بَرَد فردا حجت ذات كبريا مژده اى دل كه دلربا آمد دلربايى گره گشا آمد محنت و درد و غم فرارى شد شادى و رحمت و صفا آمد بعد شوال ماه ذيقعده شامل رحمت خدا آمد كلك رحمت كشيده نقشى را كز خدا بانك مرحبا آمد از منادى ندا رسد در گوش مژده اى مومنان رضا آمد نجمه را داده ذات حق پسرى كه از او جان به جسم ما آمد هشتمين جانشين ختم رسل حجت ذات كبريا آمد هفتمين نور ديدگان على ششمين يار مجتبى آمد پنجمين حافظ قيام حسين كاتب شرح كربلا آمد چهارمين رهبر عبوديت رهبرى پاك و پارسا آمد سومين پاسدار بحر علوم بهر تفسير هل اتى آمد دومين استاد فقه واصول معنى نون انما آمد اولين پور موسى جعفر بهر تثبيت ارتضا آمد عالم آل احمد است رضا يادگار محمد است رضا نام او پاسدار نام عليست مشى او حافظ مرام عليست چون كلام على كلام خداست ذكر او دائما كلام عليست بر رضاى خدا رضاست رضا در رضايش همه پيام عليست نام او را على نهاده خدا چون ولايت فقط به نام عليست شهد جانش به كام ما نوش است نوش هستى ز شهد جام عليست محترم نزد مقام وى است چون مقام رضا مقام عليست از قوامش دوام مكتب ماست چون قوام رضا قوام عليست حرمت اوست محترم به همه احترامش به احترام عليست كللهم نور واحد از گفتن رمز ورازش زاحتشام عليست دل ما صيد دام عشق رضاست چونكه هر عاشقى به دام عليست داد مظلوم گيرد از ظالم در كفش تيغ انتقام عليست عين نامش علامت جود است لطف لامش ز لطف لام عليست هست درياى او يم رحمت ز آنكه رحمت ز لطف عام عليست هر كه گردد چون من غلام رضا اين يقين دان كه او غلام عليست عالم آل احمد است رضا يادگار محمد است رضا سرود در ميلاد امام رضا عليه السلام يا ثامن خير مقدم از جلوه ات روشن گريده عالم خوش آمدى على ابن موسى الرضا جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا از دامن نجمه عروس زهرا عليها السلام امام هشتم زد قدم به دنيا شد اين مژده شادى بخش ، جان و دلها جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا خورشيد ايمان و عشق و عقيده موسى ابن جعفر را فروغ ديده در اين ماه ذيقعده شد عالم ارا جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا معصومه جان اين عيد بر تو مبارك اين جلوه توحيد بر تو مبارك برابر در چشم خواهر روشن بادا جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا در طوس تجلى خدا مى بينم آثار جلال كبريا مى بينم در كفشكن حريم پور موسى موساى كليم با عصا مى بينم قبله هفتمين هشتمين حجت خدا اينجاست قبله هفتمين رضا اينجاست هر چه خواهى بخواه از اين درگاه منبع رحمت خدا اينجاست بنگرى گر به ديده تحقيق مظهر ذات كبريا اينجاست به كجا ميروى تو اى سائل صاحب بخشش و عطا اينجاست روى كن جانب امام رئوف كه ملاذ شه و گدا اينجاست آنكه بودى حريم اقدس او عطر اگين كند فضا اينجاست بهتر از روضه بهشت برين روضه شاه دين رضا اينجاست نور چشمان موسى جعفر گل گلزار مرتضى اينجاست گره افتاده ، اى كه در كارت باش اگه گره گشا اينجاست آنكه گيرد ز راه لطف و كرم دست ما را در ان سرا اينجاست كيمياى سعادت ار طلبى با خبرباش كيميا اينجاست آنكه در شدت مصائب بود به رضاى خدا رضاى خدا رضا اينجاست آنكه هر سائلى بدرگاهش مينهد روى التجا اينجاست آنكه گردون به خاك درگه او قامتش ميشود دو تا اينجاست آنكه در هر بلا و غم گيرد دست افتاده اى ز پا اينجاست آنكه هر شيعه بهر غربت او هست با چشم پر بكا اينجاست آنكه هر روز اشك غم ميريخت بهر سلطان كربلا اينجاست سرود در مدح امام على بن موسى الرضا عليه السلام اى پور شاه لافتى مولا على موسى الرضا فرزند بيت هل اتى مولا على موسى الرضا اى كعبه دلهاى ما مولا على موسى الرضا ذكر لب ارض و سما مولا على موسى الرضا دل بر تو بستم از ازل از اين و ان ببريده ام اندر ميان لبرآن عشق تو را بگزيده ام زيرا به درگاه تو من درياى رافت ديده ام اى هشتمين مولاى مولا على موسى الرضا بسپرده ام دل را به تو من عاشق دلداده ام اسب دلم را با شعف تا استانت را نده ام اندر شدائد بى ريا مولاى خود را خوانده ام شاهنشهى و من گدا مولا على موسى الرضا عاقل ندانم دلبرا هر كس نشد ديوانه ات عارف ندانم سرورا هر كس نشد پروانه ات خواهم نشينم سالها چون گرد بر كاشانه ات كن گوشه چشمى به ما مولا على موسى الرضا هر دم به باغ ارزو شوق وصالت سرزند هر لحظه اين شيدا دلم همچون كبوتر پر زند شايد كه يك بوسه لبم بر پاى ان دلبر زند اى نور چشم مصطفى مولا على موسى الرضا محراب جانم ساختم آن حلقه ابروى تو باغى ز جنت يافتم شهر و ديار و كوى تو سوى مشامم ميرسد عطر گل خوشبوى تو اى مظهر نور خدا مولا على موسى الرضا عشق جمال بو الحسن تابد ز بام سينه ام من اين پسر را چون پدر باب الحوائج ديده ام بنگر دل آشفته را چون واله ديرينه ام اى قبله حاجات ما مولا على موسى الرضا امام رضا.امام رضا.امام رضای مهربان وقتی دل من میگیره زیرفشارغصه ها جزتوپناهی ندارم.جزحرمت برم كجا تابچه آهوی دلم به دام زلفش اسیره هیچ كسی نمی تونه منوازدست اقابگیره ازكوچكی تابه حالا همیشه گفتن برامون كسی رورد نمیكنه از درخونش اقا مون مسیحی روشفا میده یهودی رودوامی ده امشب گمونم به ماها برات كربلا می ده پنجره فولاد رضا برات كربلا می ده هركسی كربلا می ره ازحرم رضا میره آهوی سرگردونتم اقا بلا گردونتم یه باردیگه راهم بده هرچی باشه مهمونتم دلم میخوادهرچی دارم نذرامام رضا كنم دار وندارمو یه روز به راه اون فدا كنم دلم میخوادهرچی دارم دونه و گندم بخرم با چشم گریون اقاجون رزق كبوترا كنم دلم میخواد روبروی گنبد زردت بشینم شب تاسحر گریه كنم روضه مادربخونم یكی نبود تواین كوچه به مادرم كمك كنه اشك حسینو بگیره به خواهرم كمك كنه دوست دارم صدات كنم.توهم منوصدا كنی دوست دارم نگات كنم توهم منو نگا كنی قربون صفات برم ازراه دوری اومدم جای دوری نمی ره اگه به نگا كنی دل من زندونیه.تویی كه تنها می تونی قفس رو وا كنی پرنده رو رها كنی تو غریبی منم غریب تنها. چی میشه این دل غریبه رو با خودت آشنا كنی دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم دوست دارم تا من بیام اون گره ها روواكنی قربون كبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و كرمت امام رضا تو گفتی هر كی بیاد به پابوسم امام رضا روز رستاخیزبه دادش می رسم امام رضا میشه كنج حرمت گوشه قلب من باشه میشه قلب منو مثل گنبدت طلا كنی تو رئوفی. پیش تو شاه و گدا فرق نداره حاجتش روا می شه هر كی به تو رو بیاره |